اطلاعات جمعیتی در مورد ایلات عهد قاجارناقص است, آنچنان که نمی توان با اطمینان آنها را بازگو کرد. به نظر می رسد تا حدود سال 1870م جمعیت ایلات افزایش یافته و از آن پس در جریان سال های قحطی کاهش سریعی در آن پدید آمد و دوباره سیر صعودی منتها با آهنگی کندتر و تدریجی تا سال 1914م ادامه یافت. روند نزولی قابل تأمل تر است زیرا جابجایی اقتصادی سده ی هجدهم احتمالاً درصد ایل نشینان شبانکاره را در طی قرن, بالا برده است و برعکس, قحطی بزرگ و گرایش شبانکارگان به شهرنشینی و یکجا نشینی, به احتمال زیاد موجب کاهش درصد این ایل نشینان به کل جمعیت شده است. در نقطه ی آغاز, درصد این جمعیت, در هر حال کمتر از 50 درصد بوده است. منطق فرایند یکجانشینی در میان بعضی قبایل, ناشی از اعاده ی قدرت دولت مرکزی در اوایل سده ی نوزدهم بود که بعدها نیز شیوع قحطی و چشم انداز بهتر پرداختن به کاشت محصولات پولی بدان روند کمک کرد.
فرایند کار ابتدایی در میان ایل نشینان همان تولید شبانکارگی بود. باز هم فرآورده های ایلی را همان فرآورده های شبانکارگی _ گوشت, شیر, روغن, پشم گوسفند, کرک شتر, پوست و چرم, فرش و دام زنده _ تشکیل می داد. پرورش دام بر اثر قحطی بزرگ سال های 1869 تا 1872م خاصه در جنوب کشور بشدت آسیب دید و دو سوم دام های جنوب تلف شد. صنعت فرش به پشم نیاز داشت و چون بادیه نشینان, پشم را با پول نقد معامله می کردند, در فاصله ی سال های 1889م تا 1907 م صادرات پشم 15 برابر شد. صادرات پوست گوسفند و چرم گاو و شتر نیز با آهنگ فزاینده ای فزونی یافت. بدین ترتیب شبانکارگان نیز به مدار بازارهای جهانی و کشوری کشیده شدند.
روابط اقتصادی ایلات با دولت از طریق مالیات و سربازگیری بود و مالیات به صورت پولی و به موازات آن جنسی پرداخته می شد. روءسای قبیله ها و ایلات این مالیات ها را گردآوری می کردند و پرواضح است که مبلغی بیش از آنچه به دولت می پرداختند از افراد ایل وصول می کردند و مابه التفاوت را برای خود نگه می داشتند. در دوره ی قاجار جنگاوری و نظامیگری در انحصار ایلات و عشایر باقی ماند, اما حرفه ی نظامیگری در مجموع به نوعی رکود دچار شد و افراد قبایل سعی کردند هرچه بیشتر از آن دور بمانند و این خود نشانه ی روابط خصمانه شان با دولت بود. در عوض از قدرت نظامی خود برای حمله به کاروان ها, آبادیها و مقاومت در برابر مقامات محلی استفاده کردند. خرید تفنگ توسط ایلات نشان می داد که آنها با اقتصاد بازار در تماس هستند. در مجموع باید گفت که ایلات و عشایر در چارچوب قدرت دولتی محدود شدند اما در محدوده ی خود از نوعی خودمختاری برخوردار بودند.
زنان ایلات و عشایر بیش از سایر زنان ایران در فعالیت های اقتصادی مداخله داشتند. زنان ایلاتی برخلاف زنان شهری و روستایی چندان به حجاب مقید نبودند و بدین ترتیب از خیلی جهات خاصه از لحاظ منزلت و پایگاه و فعالیت با مردان برابر بودند. رفاه ایلاتی ها خاصه شبانکارگان در مجموع بیشتر و مطمئن تر از رفاه دهقانان ایرانی بوده هرچند میزان این رفاه در مناطق مختلف و زمان های گوناگون فرق داشته است.
بطور قطع, در دوره ی قحطی بزرگ, شبانکارگان نیز محتمل تلفات انسانی سنگینی شده اند. اما با همه ی اینها بازماندگان از قحطی, وضعی بهتر از دهقانان داشته اند و اگر نگوییم در عصر قاجار و در محدوده های کاهش جمعیتی وضعیت بهتری پیدا کرده اند, باید گفت کمتر دستخوش فرسایش شده و بهتر مانده اند. شاید یکی از دلایل این امر تماس کمتر ایلاتی ها با دولت و اقتصاد بین الملی بوده و همین امر نظریه ی وابستگی را در یک بعد کوچکتر تایید می کند.
با تشکر _ فرواک
از قدیمالایام، غارت و چپاول یکی از راههای درامدزایی ایلات بوده.
اتفاقاً منم با خوندن این بخش ایلی و همین نوع درآمدزایی شون یاد سریال" روزی روزگاری" افتادم...
اصلن دلم نمیخواد روزنگار این سالهای ما رو کسی بخونه نمیخوام این حس ترحم رو کسی به من داشته باشه . نمیخوام اینده ها همین حسی رو که من الان دارم از خوندن تاریخ نسبت به من داشته باشن ...
پس دلیل مشارکت زنان شمال در اقتصاد هم چندان مقید نبودن به حجاب بود ؟ در واقع چون اصلن مقید نبودن از مردها فعالیتشون بیشتر هم بود شاید ... من فکر میکردم چون خیلی فعالن حجاب ندارن ولی انگاری چون حجاب ندارن خیلی فعالن ... چه جالب !
چرا تاریخ ها به میلادی؟محقق خارجی بوده؟شبان کارگی یه ادبیات شکسته است یا یه کلمه من دراوردی؟