درنگ

فعلاً دور هم نشستیم داریم تاریخ می خونیم!

درنگ

فعلاً دور هم نشستیم داریم تاریخ می خونیم!

فصل سوم: دگرگونی اجتماعی در ایران از 1500 تا 1800 میلادی

عمده‌ترین تحول اجتماعی دوره‌ی طولانی پادشاهی صفویه سقوطش به دست گروه کوچک مهاجمان افغان در 1722م بود. در این فصل انواع تحول اجتماعی در فاصله‌ی 1500م تا 1722م و علل داخلی و خارجی صورت‌بندی اجتماعی و عناصر سازنده‌اش بررسی می‌شود. سپس به خاندان های افغان‌ها، افشاریه، زندیه، و ظهور قاجاریه پرداخته می‌شود.


سنخ‌های تحول اجتماعی در دوره‌ی صفویه


کشمکش‌های داخلی. در این دوره دو سنخ اساسی کشمکش به وجود آمد: جنبش‌های اجتماعی با زیربنای مردمی به رهبری شهری‌ها و مشارکت گروه‌های قبیله‌ای و دهقانی که همگی سرکوب شدند؛ و کشمکش‌های درون‌گروهی و فراگروهی نخبگان بر سر قدرت سیاسی.

کشمکش نخبگان باعث فلج شدن دربار شد. از قابلیت‌های شخصی شاهان کاسته شد و نفوذ حرمسراها افزایش یافت. درباریان با مداخلات مداومشان در عزل و نصب‌ها موجب بی‌ثباتی می‌شدند.

روحانیت هم از طرف دیگر می‌کوشید پایگاه مستقل قدرت خویش را در درون حاکمیت محکم کند.

در کل، جنبش‌های مردمی در دوره‌ی صفوی به رغم تعداد زیادشان، وضعیت اساسی قدرت را تغییر ندادند و مبارزه‌ی سردمداران نظام در بلندمدت برای دولت صفوی فاجعه به بار آورد.


روابط خارجی ایران، 1630-1722م. ایران در دوره‌ی صفویه با اروپا خاصه هلند و انگلستان و همسایگان بزرگ یعنی امپراتوری‌های عثمانی، روسیه و گورکانیان هند روابط داشت.

در این دوره هیچ‌کدام از شرکای تجاری اروپایی ایران از نظر حجم داد-و-ستد و میزان حضور در این کشور به پای انگلستان و هلند نمی‌رسیدند و کمپانی هند شرقی عمده‌ترین طرف تجاری ایران بود.

هلندی‌ها ادویه و پارچه‌ی هندی را در ایران می‌فروختند و ابریشم می‌خریدند که در تراز بازرگانی به سود آن‌ها بود. تا ربع اول قرن هجدهم هلند یکه‌تاز تجارت با ایران بود و سپس انگلستان در کل نظام تجارت جهانی نقشی چشم‌گیر ایفا کرد.

روابط با روسیه با این‌که محدود بود به نوشته‌ی شاردن، در 1673 سفیر روسیه بر سفیران انگلیس و فرانسه مقدم بودند و ایرانیان معتقد بودند مسکویی‌ها دوستان و همسایگان ما هستند!

خصومت ایران و عثمانی در 1839 به پایان رسید و تا 1720 صلح پایدار برقرار بود. تجارت ابریشم

ایران با اروپا و بنادر مدیترانه به واسطه‌ی راه‌های خشکی عثمانی رونق داشت.

تجارت با هند بیش‌تر در زمینه‌ی کالاهای مصرفی بود تا کالاهای ترانزیت.

ایران در سده‌ی هفدهم به صورت امپراتوری جهانی در عرصه‌ی خارجی اقتصاد جهانی باقی ماند و هیچ نوع وابستگی به غرب نداشت. اما این سرآغاز انحطاط تدریجی ایران در برابر اروپا شد.


گرایش‌های غیردینی در اقتصاد سیاسی صفویه در سده‌ی هفدهم. سقوط دولت صفویه در پرتو گرایش‌های اقتصادی عمده و بلندمدت ایران قابل درک‌تر می‌شود: کسری تراز بازرگانی خارجی، تورم و افزایش مشکلات مالی دولت.

پولی که در موازنه‌ی مثبت تراز بازرگانی از طریق صدور ابریشم عاید ایران می‌شد برای خرید ادویه، تریاک و پارچه‌های نخی به شرق می‌رفت، چون ایران بخشی از این کالاها را به پول نقد می‌خرید. دومان در 1660 ایران را به کاروانسرایی تشبیه می‌کند که دو در دارد: از یکی سکه‌ی عثمانی وارد می‌شود و از دیگری همان سکه‌ها به هندوستان می‌رسد.

از آن طرف هم تجارت ابریشم از راه خشکی، ایران را در معرض تورم موجود در عثمانی قرار می‌داد، تورمی که بخشی از روند جهان غرب بود.

احتمالا دو منبع بزرگ هزینه، ارتش و حرمسرا بوده است.

با توجه به فشارهای مالی، دو شاه آخر صفوی اقدام به فروش مناصب دولتی و مالیات بر کشاورزی کردند. پیامد گریزناپذیر این اقدامات واکنشی دولت صفوی در برابر بحران مالی، سختی وضع اقتصادی مردم بود.

در اوایل سده‌ی هجدهم از آن شکوفایی اقتصاد سیاسی شاه عباسی و جانشینان بلافصلش اثری نبود و برعکس، بحران مالی در تار و پود جامعه‌ی ایران رخنه کرده بود.


سقوط درازمدت دولت صفویه. قبل از سقوط اصفهان در سال 1722 ایران به مدت نیم‌ قرن یا بیش‌تر با یک فرایند انحطاط و بحران مواجه بود که عوامل هم‌زمان و مرتبط اقتصادی، سیاسی، نظامی و ایده‌ئولوژیک داشت.

دلایل انحطاط صفویه از دید مینورسکی:

(1) ناپدید شدن هسته‌ی اساسی دینی که بنای دولت موسس سلسله بر آن استوار شد، بدون آن‌که ایده‌ئولوژی پویای دیگری جایش را بگیرد.

(2) تضاد شدید عناصر قدیم و جدید طبقه‌ی نظامی ایران

(3) بر هم خوردن موازنه‌ی ممالک و خاصه و گسترش املاک سلطنتی به بهای از دست رفتن درآمد طبقاتی که به ازایش خدماتی به دولت می‌دادند و پشیبانش بودند.

(4) خصلت غیرمسئولانه‌ی "دولت سایه" یعنی حرمسرا، ملکه‌ی مادر و خواجه‌سرایان

(5) پرورش شاه‌زادگان در حرمسرا و بی‌خبری محض از جهان خارج از حرم

یحران اقتصادی عمدتا علل داخلی داشت، اما تورم و کسری تراز بازرگانی (عوامل نظام جهانی) هم تاثیرگذار بودند.

در کنار وخامت اوضاع سیاسی و بی‌کفایتی شاه، نفوذ روحانیون هم عواقب ناگواری داشت که از جمله می‌توان به آزار تجار نامسلمان و از آن مهم‌تر، خصومت با سنیان اشاره کرد که باعث برانگیختن قومیت‌ها شد، طوری که محمود افغان عاقبت طومار دولت صفوی را در هم پیچید.


ایران در زمان افغان‌ها، از 1722 تا 1729

(در کامنت‌ها توضیح دادم.)


نظرات 16 + ارسال نظر
درخت ابدی شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:06 ق.ظ http://eternaltree.persianblog.ir

ببخشید می‌گم، اما تا این‌جا رو خلاصه گقتم و دلم نمی‌خواد ادامه بدم.
چند تا سوال ساده از خودم کردم:
1. چرا وقتی داریم با هم تاریخ می‌خونیم، اونم آزاد، همدیگه رو محدود کنیم که خلاصه بدیم؟
2. معتقدم این کار بازدارنده‌س و من از اجبار متنفرم.

میله بدون پرچم شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:10 ق.ظ

سلام
ممنون درخت جان
البته این از عدم تجربه ما برای کار گروهی است... کسی نمی دونه دقیقاً به چه شکلی باید عمل کنیم تا بهره بالایی داشته باشیم... هر روشی اشکالاتی داره که بعد از اجرا بیرون میاد... مثلاً همین احساس اجبار...
................
حالا پیشنهاد جایگزین شما چیست؟

میله بدون پرچم شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:13 ق.ظ

میله:
من خودم معتقدم اگر بحث نوشتن برداشت ها باشه بهتر است تا خلاصه نویسی...
دوم اینکه باید یک مطلب در مورد بخش مورد نظر به عنوان پایه شروع بحث باشد...

امید شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:32 ب.ظ http://andishe-pooya.blogfa.com/

سلام میله جان و درخت جان و بقیه دوستان

اولین بار است که اینجا می آیم و امیدوارم این هم اندیشی های تاریخی نتایج پرباری داشته باشد .

پرسش من این است که شما دوستان مطالب مطروحه در این وبلاگ را برای چه کسی می نویسید ؟ برای خود ؟ برای مخاطب خاص ؟ مخاطب عام ؟

چند پیشنهاد کوچک :

1. هنگامی استفاده از اسامی خاص , حتی الامکان لینکی به ویکیپدیا و یا توضیحی در پرانتز را اضافه نمایید . من شاردن را می شناسم اما "دومان" را نه . و برایم جمله "دومان در 1660 ایران را به کاروانسرایی تشبیه می‌کند که ..." باید معنای بیشتری بدهد.

2.تک کتابی بودن , می تواند آفت زا باشد . وقتی منبعی برای ادعاها ذکر نمی شود , جای برای اشتباه گرفتن "گزارش سفرنامه نویس" و "روایت مورخ هم عصر" با "نظر شخصی محقق" باز است . حتی المکان منابعی را که نویسنده در نوشتن بخش مورد نظر از آن استفاده کرده , قرار دهید.

3.عبارتی مثل " ایران در سده‌ی هفدهم به صورت امپراتوری جهانی در عرصه‌ی خارجی اقتصاد جهانی باقی ماند" را نمی فهمم . عنوان "گرایش‌های غیردینی در اقتصاد سیاسی صفویه " نیز به مطلبش نامربوط است به نظرم . "گرایش های دینی در اقتصاد سیاسی عصر صفویه" هم داشته ایم ؟

4. این پست ما هم شاید به درد خورد :

http://andishe-pooya.blogfa.com/post-106.aspx

در مورد مقایسه وضع اروپا با ایران در دوره صفوی

درخت ابدی شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:51 ب.ظ http://eternaltree.persianblog.ir

سلام به همگی
من شرمنده‌م که کار رو ناتموم گذاشتم.
این روالی که ما تا الان طی کردیم به نظرم خشک و بی‌بهره از جذابیته. خلاصه برداری از کتاب هم به این قضیه دامن می‌زنه، اونم کتابی که پر از نکته‌س و هر طرفش رو بگیری چیزی از توش درمی‌ره.
فعلا باید جمع خودمون رو حفظ کنیم تا این‌که به فکر خوانندگان احتمالی باشیم. این کار با بحث آزاد یا گفتن برداشت‌ها بیش‌تر جواب می‌ده.
برای پایه‌ی بحث ذکر فصلی که قراره در موردش صحبت کنیم کفایت می‌کنه. چند تا جمله هم اولش می‌گیم تا موضوعات تفکیک بشه. اون زمانی رو که صرف خلاصه‌نویسی می‌کنیم که واقعا معلوم نیست خونده می‌شه یا نه می‌شه به بیش‌تر خوندن اختصاص داد.

درخت ابدی شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:10 ب.ظ http://eternaltree.persianblog.ir

به امید
سلام از ماست. اتفاقا تو فکرش بودم که به شما و محمدرضا هم یه جوری اطلاع بدیم.
منم مشکل مخاطب دارم و فکر می‌کنم مخاطب در وهله‌ی اول خودمونیم، یعنی اونایی که دارن کتاب رو می‌خونن و اونایی که علاقه دارن این بحث رو دنبال کنن.
با نکته‌ی اولت موافقم.
نکته‌ی سومت هم برمی‌گرده به زیرفصل‌های کتاب و جملاتی که توش ذکر شده.
منابع مولف مفصله و بیش‌ترشون هم این‌جا پیدا نمی‌شه. ولی درست می‌گی. مثلا همین چند تا جمله‌ی مینورسکی رو مورخان در موردش اجماع دارن.

فرواک یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:33 ب.ظ

سلام.
نکنه بخواین که جمعش کنین؟!!!
من با نکته نویسی موافقم. مثلا یه نکته‌ای از فصل سوم نوشته بشه ( توسط فرد داوطلب) بعد رو اون نکته تعامل فکری صورت بگیره و بعد نکته های دیگه. ( در طول همان هفته)
البته به نظرم این بحث ها یکم نوشتنش سخته برا همینم مشکل شده.
این جور بحث‌های آزاد احتیاج به یک پاتوق داره. جلسات ماهیانه‌ای چیزی...

ققنوس خیس یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:29 ب.ظ

سلام/ من می خوانم ، حرف خاصی نیست فعلن ! ممنون.

میله بدون پرچم دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:57 ب.ظ

به امید
سلام امیدجان
ممنون از وقتی که گذاشتی...فعلاً چون شروع کار است کمی مشکلات داریم و خواهیم داشت و به هر نحو و با مشورت و صبر و تلاش باید راه رو ادامه بدیم تا یه سر و سامانی بگیرد و باصطلاح شکل مطلوبش را پیدا کند... الان بیشتر از جذب مخاطب پیدا کردن شکل مطلوب کار گروهی اهمیت دارد.
این کتابی که انتخاب شده کتاب بسیار جالبی است به شما هم پیشنهاد می کنم حتماً بفرمایید توی جمع
1- پیشنهاد خوبی است و مفید...
3- اون عبارت اولی اشاره به نظریه نظام جهانی دارد که در ابتدای کار توضیح داده است (ایران در این زمان از لحاظ اقتصادی هنوز وابستگی به هسته نظام جهانی پیدا نکرده و اصولاً خارج از این نظام است و...) و...
ممنون

میله بدون پرچم دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:59 ب.ظ

به فرواک
سلام
هنوز شروع نکردیم درست و حسابی! این مشکلات اولیه یک کار گروهی است که کمی هم کم سابقه است... باید گیر و گرفتاری هاش رو رفع کنیم

میله بدون پرچم دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:02 ب.ظ

به همگی
سلام
آیا مشکلی هست که دوستان نمی توانند عضو شوند و با نام خودشان مطلب بنویسند؟
یکی از دوستان ظاهراً موفق شده است (حسین) بقیه هم به همین ترتیب اقدام کنند.

فرواک چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:06 ب.ظ http://farvak.persianblog.ir

سلام.
کمی عقب مانده بودم.
فکر کنم در این فصل یکم به جواب سؤالهای پست قبل رسیدم. ( دلیل کنار رفتن ایران از قطب تجارت جهانی).
اما سؤالی داشتم. در سالهای حکومت نادرشاه و پس از آن تا قاجاریه که روسها تمایل به تجارت با ایران پیدا کردند و به مرور کمپانی‌های هند شرقی و غربی کنار کشیدند، اگر روسها بدنبال منافعشان نبودند و ایران همچنان با هلندیها و انگلیسی‌ها مراوده داشت باز هم تجارت ایران افول می‌کرد یا نه؟ و چرا؟
در مورد عضو شدن هم من که چند بار سعی کردم و نتوانستم. در قسمت مدیریت اعضا دو گزینه بیشتر نیست یکی ارسال پیام به اعضا و دیگری دعوت نامه. آقای حیسن هم نیستند که ازشان بپرسم چطور عضو شده اند..

سلام
در این سالها ایران درگیر جنگ های داخلی است و طبیعتاً در چنین وضعیتی تجارت که نیاز به امنیت دارد رو به افول می گذارد... با توجه به اوضاع داخلی تحت هر شرایطی وضع به همینجا ختم می شد.
............
دعوتنامه که می فرستیم آیا به ایمیلتان چیزی ارسال می شود؟ احتمالاً از آنجا باید کاری کرد.
حسین کجایی؟؟!!

منیره پنج‌شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:52 ق.ظ

سلام
بخوانید لطفن... میخوانیم حتمن ...

نیکادل شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:59 ق.ظ http://peango.persianblog.ir/

ای خداااااااااا
اینجا چرا اینطوری شده ؟ ترا به خدا یه ذره تحمل کنیم من یکی خیلی داغونم یه ذره کارم سبک تر بشه فکرامون رو رو هم میذاریم یه رونقی به اینجا بدیم . بلاخره کار جدید ممکنه با آزمون و خطا پیش بره.
تازه فرزانه هم نیست اونم بیاد اوضاع بهتر میشه

درخت ابدی شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:49 ب.ظ http://eternaltree.persianblog.ir

امروز یه دعوت‌نامه به ای.میل من اومد که لینکی داشت و می‌گفت برای عضویت روش کلیک کنید. کلیک کردم و این پیغام رو نوشت:

کد عضویت نامعتبر !
متاسفانه کد عضویت شما معتبر نمی باشد. ممکن است کد شما باطل شده باشد و یا قبلا از این کد استفاده شده باشد.

نمی‌دونم قضیه‌ی کد چیه. ممکنه کد یکسان برا دعوت‌نامه‌ها به کار رفته باشه.

maryam شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:43 ق.ظ http://www.nelaa.blogfa.com

سلام.مرسی بابت وبلاگ بسیار ارزشمندتون.من نیاز شدید و فوری به خلاصه ی این کتای دارم.یعنی مقاومت شکننده.اما متاسفانه فصل 3 از دوره ی افغانها به بعد وجود نداره و فصول 5 به بعد هم موجود نیستن.من تا عید نیاز دارم به این خلاصه ها میشه بزارید تو وب.ممنون میشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد